[ad_1]
خبر دیدار سیدمحمد خاتمی، علیاکبر ناطقنوری، حسن روحانی و سیدحسن خمینی به گوش رسید، همه گمانهزنیها به این سمت رفتند که آیا این جمع و چند بار دیگر اصلاحطلبان بنای ترمیم تشکیلاتی خود و احیانا برای انتخابات آینده را دارند یا خیر که جواد. امام، از نزدیکان خاتمی، گفت این دیدارها صرفاً دیدوبازدید است و نباید آنها را انتخاباتی دانست و حتی گفت ناطقنوری اصلاحطلب نیست و او «یک اصولگرای بسابقه و میانهرو» است.
به گزارش، حالا اما سیدمحمود علیزادهطباطبایی، از اعضای کارگزاران حزب سازندگی، خبر داده است که روحانی در چند دوره با شخصیت هایی مانند ناطقنوری، خاتمی، باهنر و لاریجانی شرقی نشستی داشته است و این میگوید که این جلسات به شکل دولت در سایه ختم شود. : «آقای روحانی در روزهای اخیر با آقایان ناطقنوری، خاتمی، باهنر و لاریجانی جلساتی داشتهاند. سران اصلاحات میخواهند جمهوریت نظام را احیا کنند. اسحاق جهانگیری هم در جلسات روحانی با سران اصلاحات حضور دارد و همفکری میکند. همتی و اسحاق جهانگیری با کارگزاران در ارتباط هستند و موضوعاتی را در زمینه های مختلف مورد بحث و بر.
او همچنین خبر از دیدارهای اخیر محسن هاشمیرفسنجانی با روحانی و لاریجانی داده و گفته است که بهزودی سیدحسین مرعشی نیز جلسه ای را با آقای روحانی خواهد داشت و احزاب همگی دولت در سایه هستند. جلسات مشترک را در خصوص تشکیل دولت در سایه داشتهایم و صحبتهایی میشود.
این فعال سیاسی تشکیل دولت در سایه از سوی اصلاحطلبان گفته است: «احزاب اصلاحطلب درصدد تشکیل میشود. احزاب برنامهریزی میسازد تا دولت را از گروهی که بر مسند کار میکنند، بگیرند. ماهیت و شاکله احزاب، ایجاد دولت در سایه است تا بهطور قانونی قدرت را در اختیار بگیرند. احزاب اصلاحطلب درحال بازگشت و بررسی علت عدم وجود مردم به حضور پای صندوقهای رأی هستند. احزاب اصلاحطلب اهم از حزب کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت، کنگره های حزب خود را برگزار می کنند و دبیران کل انتخاب شده و در حال برنامه ریزی و سیاست گذاری برای مسائل روز هستند. فعالیت احزاب اصلاحطلب آغاز شد و تمام کمیتهها در زمینههای مختلف اقتصادی شروع به کار کردهاند. کمیته اقتصادی احزاب اصلاحطلب، مسائل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده تا با شناخت نقاط ضعف دولت،
از این دیدارها چند نتیجه مهم میتوانم دریافت کنم. نخست رسما علیاکبر ناطقنوری از کنج عزلت بیرون آمده است و بنای حضور جدی در سیاست دارد. اویی که پیش از این و در جریان انتخابات مجلس یازدهم که اصلاحطلبان به طور جدی از او درخواست حضور داشت، ادامه کناره گیری را بر فعالیت سیاسی داد و حالا گویا قصد دارد در کنار دیگرانی مانند خاتمی و روحانی تأثیرگذار باشد.
دومین موضوع آن است که دیدارها و نشستهای اخیر، حکایت از نوعی همگرایی میان اصلاحطلبان و اصولگرای است. از یکسو خاتمی در رأس اصلاحات و از سوی دیگر ناطق است کب اصولگرایی بود و دیگر شخصیگر سو شخصیگر سوژه هایی که در سالهای اخیر مواضع معتاد داشت; مانند لاریجانی و باهنر و حسن روحانی هم بهعنوان رئیس دولت یازدهم و دوازدهم، انگار پیشقدم است. با این وصف، گویا فقط باید تحرک سیاسی اصلاحطلبان نیستیم و این همگرایی از حالا که دو سال تا انتخابات مجلس و چهار سال تا انتخابات ریاستجمهوری زمان داریم، به وجود آمده است.
سومین مسئله، هماهنگ ضمنی احزاب اصلاحطلب با جالساات اخیر است و هشتال سیدجته جلسات در رونداد. نکته دیگر و بسیار حائز اهمیت است، آن بخش از سخنان علیزاده است که میگوید در سایهای قرار میگیرد. دولت در سایههایی که اگر شخصیتهای شخصیتهای خاص را مورد بحث قرار دهند، همراه با احزاب هم با آن دنیا، بیتردی هستند. البته مشخص است که آیا اصلاحطلبان و نیروهای میانهرو فقط همین جلسات هماندیشی را بهمثابه دولت در سایه در نظر میگیرند یا بنا به آنها به صورت تشکیلاتی و بر اساس اصول دولت در سایه ای که نیاز به کارگروههای متخصص در هر زمینهای دارند، فعالیت میکنند.
طبیعتا اگر قرار باشد فقط همین جلسات دولت در سایه قلمداد شود، احیانا با نسخه های فراتر از آن چیزی که برای مثال سعید جلیلی در هشت سال دولت روحانی مدعیاش بود، ناخواسته شد; اما اگر کارکردی در سایه اصلاحطلبروهای اصولگرا، کارکردی تشکیلاتی بوده و بر اساس اصول مدون دولت در سایه باشد، حتماً تأثیرگذار خواهد بود. اما این نکته هم گفتنی است که سازوکارهای اجرائی آن در ایران نیز محل بحث و بررسی است. برای مثال چندی پیش محمدرضا خباز، فعال سیاسی اصلاحطلب گفته بود “آیا دولت در سایه وجاهت، از نظر بین المللی و داخلی و همچنین علم سیاست معنا دارد یا خیر؟” اگر به این صورت مطرح شود، می توانم درباره اصل خود سایه صحبت کنم. اما درباره اینکه آیا در ایران چنین کاری قرار است صورت بگیرد یا خیر، واقعا مشخص نیستم و هرچه بگویم یک گمانهزنی و بیان بیپشتوانه است که نظری ندارد».
یا اینکه هدایت الله آقایی درباره میان شرایط سیاسی موجود و تشکیل دولت در سایه گفته شده «طرحهایی که مطرح می شود، در جبهه اصولگرایان نیز مطرح بود و آقای جلیلی زمانی اعلام کرد دولت در سایه تشکیل می دهد. این بحثها در اصلاح بینطلبان هم مطرح است. دولت در سایه مشخص میشود که تحزب و نظارتی دموکراتیک در جامعه حاکم باشد. یحیی قدرت احزاب به رسمیت شاته و احزاب آزاد بهدد و چنام در غیر این صورت اگر جبهه ای برای مدتی خارج از قدرت قرار گرفتن، در آن مدت بین افرادش تقسیم کار می کند … دولت در سایه با روح وضعیت فعلی کشور همخوانی ندارد و بیشتر یک کاریت داخلی است تا کاری که تاثیر خود را بگذارد. ما زیاد دیدهایم که کابینه را تشکیل میدهند یک رئیسجمهور خارج از کسانی هستند که آنها را حمایت میکنند و از آنها در آنها حمایت میکنند.
برخی از هم نسبت به تشکیل دولت در سایه از سوی اصلاحطلبان پیشنهاد خوشبینی میکنند. برای مثال محمود میرلوحی چندی پیش گفته بود “اکنون بنیاد باران، آقای خاتمی و دولت او هستند و مجلسششمی ها هر ماهه جلسات بسیار مهم و خوبی پیش از قضایا ساکنان و عملاً در کنار قضایا هستند و الان هم باز دولت آقای روحانی و به قولی از قبل هستند.” دوستان حلقه نیاوران از قبل از حزب اعتدال و توسعه را تشکیل می دهند و می توانند با دوستانشان باشند و در اطرافیان آقای هاشمی و حزب کارگزاران و اعضای حزب در اطراف آقای کروبی و حزب اعتماد ملی نیروهای فعال در کشور هستند، پس چرا نباید؟ باید بشود و می شود. آیا میشود نسبت به مسائل بیتفاوت بود؟ نتایج منطقی دنیا و روشها و شاخصهایی که در دموکراسی در مورد مردمسالاری و دموکراسی مطرح است، بر اساس تکصدایی امکان ندارد و یک مفهوم غریبه و خیلی عجیبی است ولی در کشور ما همه شعارهای مردمسالاری میدهیم و در کنار آن متأسفانه نظارت استصوابی را میگویم و نظارت میکنند. استوابی هم تا محل دامنه اش را می دهد که آقای لاریجانی هم در آن قرار نمی گیرد و آقای جهانگیری و دهها چهره دیگر مثل آقای پزشکان در مجلس و آقای شریعتمداری و … را می کنند».
پیشتر هم گویا طرح تشکیل دولت در سایه در شورای مرکزی حزب کارگزاران مطرح شده و گفته شده بود که این طرح بر اساس مصوبه کمیته سیاسی برای نقد عملکرد قوا در دستور کار این حزب است. حالا و با خبر تازه ای که علیزادهطباطبایی داده است، باید دید دولت در سایه اصلاحطلبان با چه شیوه ای و در چه سطحی و با حضور رسمی چه شخصیت هایی شکل خواهند گرفت و احیانا اگر چنین سازوکاری به وجود آید، مرز انتقاد و پرسشگری را تا چه میزان پیش بینی می کند. میبرد
[ad_2]