[ad_1]
همشهری آنلاین: ثروتمند آموزشی سالهاست گریبان برخی از شهرها و روستاهای مرزی و محروم کشور را گرفته اند، ترس هم در این مدت بر آتش آن دامن زده و وضعیت را وخیمتر کرده است.
در اینباره با علیاصغر فانی وزیر اسبق آموزش و پرورش گفتوگویی داشتیم.
آقای فانی شما به گفته خود نزدیک به 50 سال از عمرتان را در آموزش و پرورش سپری کرده و در کارنامه کاریتان از معلمی و مدیریت در مناطق محروم تا را داشته اید، برایمان انتخاب چرا دولتهای بعد از انقلاب در بهبود وضعیت آموزش در برخی استانها مانند سیستان. و بلوچستان، خراسانشمالی و جنوبی، چهارمحال و بختیاری، جنوب کرمان و حتی حاشیه تهران موفق عمل نکردند و هنوز هم بیسوادی و کمسوادی بین کودکان و نوجوانان این مناطق هستند؟
من بعد از وزارت تصمیم گرفتم که دیگر هیچ کار دولتی را نپذیرفتم و گفتم اگر ما خیر بودیم، بس است و آه. ر عمری برای خودمان و آخرتمان کاری کنیم.
ماهها گذشت و ذهنم درگیر پاسخ دادن به این سوال بود که چرا با وجود هزینه های زیادی که دولت های مختلف بعد از انقلاب در مناطق محروم کرده اند، هنوز هم این مناطق محرومند؟
یادم آمد که وقتی وزیر بودم و از این مناطق میرفتم واقعاً از اینکه وزیرم خجالت میکشیدم. خیش خودم میگفتم من وزیر مملکت باشم و این وضعیت مردم باشد. نه روشویی درستی دارند، نه توالت دارند، نه بهداشت دارند، مدرسه امکانات دارند یا معلم گذاشته و رفته اند، دخترها ترک تحصیل کرده اند یا پسرها حتی نمی توانند درست از روی یک متن بخوانند. در مناطق دانشآموز حتی نمیتواند روی آن بنشیند و روی زمین درس میخواند.
این سوال ماه ذهنم را انجام داد. اسخی که برای آن بودم، شاید به طور دقیق، ولی حداقل بود. حرف این است که چون مناطق محروم از نیروی انسانی متخصص بومی، محروم میمانند.
مثلاً ما در وزارت آموزش و پرورش شاهد آن بودیم که مدرسه ساز یا دولت بودجه کلانی میگذارد و در منطقه محروم مدرسه میسازد، بعد از آن که معلمش را از کجا بیاوریم؟ در منطقه میگردند و میبینند معلم ندارند.
این می شود که از 100 کیلومتر آنطرفتر و حتی دورترها را به کلاسها آورده و گذاشتند سر و یا از استخدام منطقه محروم استفاده می کنند و به آموزش و پرورش بعد از درآمد اما 2 یا 3 سال بعد از کار در آن منطقه محروم هستند. ، خودش را به شهر منتقل کرده و دوباره این روستا و مدرسه بیمعلم مانده است.
بار دوم باز آموزش و پرورش ردیف استخدامی و شخص دیگری را برگزیده و استفاده کرده اما او هم 3 یا 4 سال مانده و بعد از انتقالی گرفته و باز هم همان داستان و سیکل معیوب تا سالهای سال ادامه پیدا کرده است. اگر شما در آموزش و پرورش، وضعیت معلمان این مناطق را رصد کنید، میبینی که سابقه خدمت آنها زیر 5 سال و حتی 4 سال است و این یعنی معلمان مناطق محروم از چند نوبت کار و کمتجربه هستند مگر در جایی که استثنا باشند.
در مورد بیمارستان هم این موضوع صدق میکند. دولت بیمارستانهای بسیار ساخته شده ولی معطل و پرستار است. اما اگر آن شهرستان یا روستا از خود پزشک، معلم و پرستار داشت، مطمئناً رشد میکرد. بنابراین پاسخ ما این بود که باید آموزش و پرورش مناطق محروم را تقویت کنیم.
در نهایت تصمیم گرفتن با جمعی از دوستان و فرهنگیان قدیمی از پتانسیل و اریم استفاده کنیم و وضعیت مدارس مناطق محروم را سر و سامان بدهیم.
برگزاری کلاسهای تقویتی برای دانشآموزان، ارسال کتابهای کمکآموزشی، آموزش معلمان و مدیران این مدارس، ارائه خدمات مشاوران داوطلبان کنکور و مشاوره تحصیلی به دانشآموزان از کارهایی است که ما به دنبال آن هستیم.
اشاره کردید به نیروی انسانی متخصص بومی مانند پزشک، پرستار، معلم و مهندس در این مناطق؛ مشکل در کجاست؟ چرا داوطلب داوطلب کنکور در سیستان و بلوچستان یا کهگیلویه و بویراحمد شانس قبولی در پزشکی یا پرستاری را ندارد و به طور محدود در برخی از رشته های علوم انسانی و فنی و حرف های می تواند تحصیلش را ادامه دهد و در پایان از شهرهای اطراف برایشان پزشک و پرستار نباشد؟
ببینید ما 750 منطقه آموزشی در کل کشور داریم که وقتی با 14 شاخص انتهایی ارزیابی وزارت آموزش و پرورش آنها را بررسی کردند، متوجه شدیم105 منطقه در لیست قرار میگیرند که از نظر آموزشی محروم هستند.
ما و دوستان فرهنگیمان از این ۱۰۵ مورد، ۴۰ منطقه آخر را برای ارزیابی وضعیت آموزشی و ارائه خدمات در یکی از بررسیهایمان دیدیم که در 35 منطقه کشور اصلاً رشته ریاضی و تجربی را هیچ تدریس نمی کنند و این یعنی از 35 نقطه از ایرانگاه پزشک، پرستار و مهندس وارد جامعه نمی شود.
همچنین در ۴۰ منطقه ۱۲ هزار دانشآموز پایه دوازدهم داریم که فقط ۵۰۰ نفر از رشته ریاضی هستند. حدود 9 هزار نفر در درس ادبیات و علوم انسانی میخوانند و بقیه هم تجربی هستند.
در رشته فنی و حرفه ای هم متأسفانه بیشتر هنرستان ها، رشته هایشان به دردهای آن منطقه نمی خورد. بنابراین از یکی از برنامه های ما تقویت معلمان برای ارائه این رشته ها از یک سو و تقویت درس علوم و ریاضی دانش آموزان سال نهم تا بتوانیم این دو رشته را در 35 منطقه راه بیندازیم.
شاید باورتان نشود اما خیلی از دانشآموزان پایه دوازدهم در این مناطق حتی بلد را امتحان کنید، اصلا نمیدانند کجا را با مداد سیاه باید علامت بزنند و پر کنند. یا دانشآموز از این مرحله گذشته و رتبه قابلقبولی اما بلد نیست رشته انتخاب کنند.
این معضل را با تهران مقایسه کنید که مؤسسات بسیاری از رشتهها را انتخاب میکنند و درباره سالهای متوسط اول دسترسی به منابع آموزشی دارند. البته در آن ارزیابی های دیگران هم بررسی شده است، مثل آموزش دختران، معدل نهایی سال آخر دبیرستان، گذراندن دوره تحصیلی و … که نشان داد این مناطق وضعین خوبی ندارند.
در مورد وضعیت آموزش دختران، وزارت آموزش و پرورش هیچ وقت آمار واقعی بازماندگی و ترک تحصیل آنها را گزارش های میدانی و پراکنده خبرنگاران در طول یک دهه اخیر نشان می دهد تعداد تحصیلات ترک دختران در دوره متوسطه اول و دوم زیاد است. شما بهعنوان وزیر اسبق آموزش و پرورش نظرتان در این باره چیست؟
اتفاقا یکی از شاخص های ما در ارزیابی ۱۰۵ منطقه آموزشی، موضوع تحصیل دختران بود.
ببینید میزان تولد دختران و پسران مساوی است. مثلاً اگر یک سال نسبت تولد پسران به دختران ۵۱ به ۴۹ درصد باشد، سال آینده این رقم برعکس میشود. هیچگاه نبوده که این نسبت در تولد تفاوت معناداری پیدا کند پس طبیعتا باید نیمی از دانشآموزان ما دختر باشند اما این را داشته باشیم که فقط 25 تا 30 درصد دانش آموزان در این مناطق را دختران تشکیل می دهند این یعنی آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی دیگر در ترغیب خانواده ها. برای تحصیل دختران دچار ضعف جدی هستند و باید در اینباره برنامه ریزی کنند.
ما هم در انجمنی هستیم که با همکاران بهعنوان انجمن مردم راهاندازی کردند دنبال حل این دست از معضلات.
به جز این، گذر تحصیلی هم یک شاخص مهم است که ما را در مناطق محروم از وضعیت خوبی ارزیابی کنیم
برای آنهایی که نمیدانند گذر تحصیلی یعنی چه به زبان ساده توضیح می دهم که وقتی دانش آموز یک مقطع تحصیلی را تمام کرد، بررسی می شود که آیا وارد مقطع بعد شده یا نه؟
در 40 منطقه آخر از 750 منطقه آموزشی کشور، جمعیت دانشآموزان در اول (راهنمایی قدیم) نصف می شود یعنی از 100 دانشآموز پایه ششم، فقط 50 نفر به پایه هفتم میروند و بدتر اینکه در دوره متوسط دوم مجددا نصف می شود و این یعنی ریزش می کند. و ترکتحصیل دانشآموزان در این مناطق.
گروه های دانشجویی و نهادهای مردمی بسیاری در چند دهه گذشته تلاش کرده اند که در مناطق محروم کشور تحصیل کنند، اما بهدلیل ناکارآمدی سیستم آموزش و پرورش کشور را می گیرند، که شما هم به آن اشاره کردید، این اتفاق نیفتاده است. حالا شما و دوستانتان از همان سیستم ناکارآمد که حتی مدتی در راس آن بودید، سر در آورده و تصمیم. دسترسی به خوبی هم به، آمار و منابع دارید، باید از گود نشست هایید بیرون بیایید چگونه می خواهید این مناطق را در مناطقی که معضل می شوند، شناسایی کنید؟
بله من گفتم که 50 سال در این سیستم کار کرده ام و از معلمی تا مدیریت مدرسه و مدیریت آموزش و پرورش منطقه و استان و معاونت وزارتخانه و در نهایت خود وزارتخانه را هم تجربه کرده ام و اندوخته های زیادی در این مسیر کسب کرده ام.
مطمئن پتانسیل و تجارب و هیچ ارتباطی در اختیار ما نیست که انجمن و نهاد دیگری ندارد. ما خواستیم این پتانسیل که کشور برای ایجاد آن هزینه زیادی را خارج از مجموعه آموزش رسمی و پرو کرده است دنبال سیستم آموزشی کشور یا مدیریت در امور وزارتخانه هم نیستیم و در تغییر آنها میخواهیم خدم مثلاً من با مدیران مدارس ارائه و موفق غیردولتی که درآمدهای خوبی دارند، ارتباط دارم و از آنها خواستم که بیایند و خواهرخوانده مدارس ما در این 40 منطقه باشند.
از آنجایی که همه آنها نمیتوانند نامگذاری کنند و تا الان را انتخاب کنند مدرسه را تحت پوشش قرار دهند. نها باید هر نوع خدمات آموزشی که به دانشآموزان خود ارائه میدهند، به خواهرخوانده خود هم بدهند. كتابخانه رايگان، فيلمهاي آموزشي معلمان خود را ارسال كنند. جزوه درسی در اختیار دانشآموزان منطقه محرومیت و … ما پول نداریم ولی مجاز هستیم و از همین رو میتوانیم استفاده کنیم که بتوانیم به مناطق محروم کمک کنیم.
میخواهیم با کمترین هزینه همافزایی کنیم و نیکوکاران را در قالبهای متفاوت از مدرسهسازی در دن فعال کنیم. اینها حرفهای بزرگ است و کار ما ۱۰ سال دیگر جواب میدهد.
میدانیم که یک منطقه با منطقه دیگر تفاوتهای زیادی در فرهنگ، امکانات، امکانات، علایقمندی و نیا. ار ما اصلا دستوری نیست. ما با مدیرانکلی که الان فعال هستند یا بازنشسته شده اند و در آن منطقه معتبر هستند، ارتباط میگیریم و به آنها کمک می کنند که دقیقی روی منطقه دارند، برنامه های خود را پیاده می کنند.
ویروس های ویروس از بهمن سال گذشته، آسیب های اساسی و برخی غیرقابل جبرانی را به دانشآموزا بسیاری از آنها بهعلت دسترسی نداشتند به آموزش مجازی یا تعطیلی مکر مدارس در مناطق باید به ترک تحصیل شوند، شما و دوستان فرهنگیتان از کدام پتانسیلتان برای بهبود وضعیت آنها استفاده می کنید؟
از کارهای مهمی در دوران ویروسی که دانش آموزی را برگزار می کند، کلاس آنلاین برای آموزش پایه دواد.
اکثر این مناطق معلمان قوی نیستند، بهخصوص در مقطع متوسطه دوم. ما یک تفاهم نامه با مدیریت دبیرستان البرز تنظیم کردیم و از معلمان آنجا که خیلی قوی هستند، خواستیم که برای این بچه ها کلاس بپذیرند که قبول کنند در این کار خیر شرکت کنند.
این روز چهارشنبه ها و کل روز پنجشنبه معلمان در رشته ریاضی، تجربی و انسانی در 3 تیم مجزا برای دانش آموزان پایه دوازدهم مناطق محروم از آموزش می شوند. دانش آموزانی که موبایل، تبلت، لپتاپ و اینترنت دارند، را به آنها لینک دادیم که وصل شوند و از کلاس استفاده کنند، آنهایی که هیچ دسترسی ندارند، از آموزش و پرورش منطقه خواستیم در دبیرستانهایی که سالن دارند، صندلی ها را با فاصله 2 متری. بچینند و بچهها با رعایت پروتکلهای بهداشتی روی پرده ویدئویی کلاسها را ببینند.
در مناطقی هم هیچکدام از این امکانات که نبود، برایشان کتاب کنکور و کمکآموزشی میفرستیم. برای پایه دهم و یازدهم هم دروس ضبط شده راافلاین در اختیار گذاشتن هر زمان دسترسی پیدا کردن. ما میخواهیم هر روز دانشآموزان متوسطه دوم را تقویت کنیم تا بتوانیم آنها را در رشتههای برتر قبول کنیم.
همچنین امسال برای آموزش معلمان ابتدایی در تدریس درس علوم و ریاضی برنامهریزی و با مجوز آمو برای آموزش مدیران مدارس مناطق محروم هم خودم میخواهم تدریس کنم چون اگر مدیر موفق عمل کند، بسیار
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که علاوه بر توسعه نامتوازن رشته های نظری، هنرستانهای فنی و حرفهای و کاردانش هم در مناطق محروم ضعیف هستند، در اینباره دقیقتر توضیح میدهید که منظورتان چیست؟
گفتم که در این مناطق رشته های ریاضی و تجربی بهدلیل از معلم یک سو و ضعف پایه درسی دانشآموزان از دیگر آموزش ها نمی شود و از 12 هزار دانش آموز پایه دوازدهم 9 هزار نفر در رشته ادبیات و علوم انسانی تحصیل می کنند.
در رشته فنی و حرفهای و کاردانش هم نیازهای منطقه اصلاً در نظر گرفته نشده، مثلاً توسعه رشته انیمیشن یا حسابداری در مناطق محروم خیلی زیاد است تازه آموزش آن هم کیفیت لازم را ندارد.
شما به من ریال در یک منطقه می پردازید که یک 2 ریال بودجه نمی کنید، این همه حسابدار برای چه تربیت م. یا برای اینکه آیا را راحت کنند و نرخ پوشش تحصیلی را بالا ببرند، رشته مدیریت خانواده که هماد. این یعنی وضعیت فنی و حرفه ای هم خوب نیست و فقط آمارسازی می کنند.
یک هماهنگی و تفاهم با سازمان آموزش و پروش فنی و حرفهای داریم که در 10 منطقه شروع به استعدادیابی کنیم تا از دانشآموزان پایه نهم تست سنجش شغلی بگیریم. مناطقی را هم انتخاب کردند که سازمان فنی و حرفه ای به وزارت کار داشته باشند.
علاوه بر این در این سازمان برای هنرآموزان سال آخر فنی و حرفه ای و کاردانش مربی بفرستد و دوره عمش قرار گرفت.
ما نمیخواهیم در مدیریت آموزش و پرورش و پرورش فقط گفتیم رشتههای مورد نیاز منطقه را در هنرستان. از جمله رشته کشاورزی، زراعت یا دامداری و از طریق خیرین یا هر جایی که بتوانیم توسعه دهیم.
جهت گیری ما به سمت ایجاد توازن در رشته ها و شاخه هاست. اینها بخشهایی از برنامههای ماست که میخواهم بهعنوان فرهنگیان بازنشسته و فعال انجمن مردم در کن باشند.
[ad_2]